اين است كه دين يا خصوص توحيد كه در اين باره در بحث " « فاقم وجهكللدين حنيفا »" بحث خواهيم كرد از نظر ادراكی يعنی از نظر فكری برایبشر فطری است ، يعنی يك فكری است كه عقل انسان بالفطره آن را میپذيردو برای پذيرفتنش نياز به تعليم و تعلم و مدرسه نيست ، [ و به طور كلی ]هر چه را كه ما از نظر ادراك بگوييم " فطری " معنايش اين است كه يادليل نمیخواهد و بديهی اولی است و يا از قضايايی است كه اگر هم دليلمیخواهد دليلش هميشه همراهش هست ، " قضايا قياساتها معها " است ،چون دليلش هميشه همراهش هست باز هم نيازی به اينكه معلمی در مدرسه آنرا به انسان آموخته باشد نيست . اين را ما میگوييم ادراك فطری ، كهمربوط به عالم فكر و ادراك و عقل میشود . حال برای اين ، باز نمونهای ازحديث بياورم . حديثی است در تفسير صافی از امام عسكری ( ع ) ، حديث بسيار مفصلیاست ، گر چه سند آن چندان معتبر نيست ولی مضامين حديث مضامينی است كهشيخ انصاری میگويد از مضامين اين حديث علائم صحت نمودار است ، خيلیجالب هم هست ، در ذيل آيه "« و منهم اميون لا يعلمون الكتاب الا امانی" ( 1 ) است . قرآن توده بی سواد يهودی را انتقاد میكند ، يعنی علاوهبر انتقاد از احبار و علمايشان ، میفرمايد : « و منهم اميون لا يعلمونالكتاب الا امانی »گروهی از اينها هم يك مردم امی بی سوادی هستند كه ازتوراتشان جز يك سلسله آرزوها و خيالات خبری ندارند مثل توده مسلمانامروز همينقدر میداند كه يك توراتی هست اما اگر بگوييد پاورقی : . 1 بقره / . 78 |