است ، متغير است ، مسأله متغير بودن و نسبی بودن اخلاق . آيا خود اينمطلب حرف درستی است ؟ يعنی واقعا ارزشهای انسانی و از جمله ارزشهایاخلاقی متغير است ؟ همين چندتايی كه ما نام برديم آيا اينها واقعا متغيرو متحول است ؟ مثلا گفتيم حقيقت جويی خودش برای انسان يك ارزش است .آيا اين يك ارزش متغير است ؟ يعنی در دورههای مثلا اشتراك اوليه ،كشاورزی ، بردگی ، فئودالی ، سرمايهداری و كمونيستی ، اين ارزش برایانسان تغيير كرده است ؟ يا اين به صورت يك ارزش ثابت برای انسانهست ؟ ثانيا اگر ارزشها متغير باشد معنايش اين است كه هر ارزشی در زمانخودش درست است و در زمان ديگر محكوم است . مثلا اخلاق فئودالی را درنظر میگيريم . آيا ما میتوانيم اين اخلاق را كه " اخلاق فئودالی "میناميم به دليل اينكه وابسته به دوره فئوداليسم بوده امضاء و تصحيح كنيم؟ يعنی ما بايد ببينيم در آن دوره ، آنها چه چيز را اخلاق میدانستند [همان را تأييد كنيم ] ولو آنكه اخلاق دانستنشان مثلا به اين بوده است كهاگر چه افسانه است ضحاك بيايد روزی يك جوان را بكشد برای اينكه مارهایروی دوش خود را با مغز آنها تغذيه كند . يا اينكه نه ، يك سلسله اصولثابت در كار است . كار فرعون در زمان خودش هم محكوم است . نه اينكهكار فرعون چون تعلق به زمان فرعون دارد در زمان خودش درست است ، ما درزمان ديگری هستيم و نبايد ارزشهای زمان خودمان را به زمان فرعون و موسی (ع ) تحميل كنيم ، فرعون به زمان ديگری تعلق داشته است و آنچه كه در آنزمان ، آنها آن را اخلاق میدانستند اخلاق درستی است . آيا ما میتوانيمچنين حرفی بزنيم ؟ ! ثالثا در اين بيان روی اخلاق طبقاتی تكيه شده است . |