چند جلسه بحث شد درباره نظرياتی كه عدهای با حساب جامعهشناسی مذهبیدرباره منشأ گرايش انسان به دين و مذهب يا منشأ پيدايش دين و مذهبابراز داشتهاند . مخصوصا با توجه به تمام گفتههای اين آقايان چند چيزروشن میشود ، يكی اينكه هر كه هر چه گفته است جز يك سلسله فرضيهها چيزديگری نيست ، يعنی هر يك از اينها از نظر علمی حداكثر ارزش يك فرضيهرا دارد نه يك نظريه كه يك فرضيه اثبات شده است . فرق است ميانفرضيه و نظريه . يك وقت انسان درباره چيزی يك فرض میكند يعنی يكاحتمال میدهد ، اين احتمال به عنوان يك طرح اولی است برای تحقيق تا بعدببينيم كه دلائل ، آن را تأييد میكند يا نمیكند . ولی نظريه آن وقتی استكه دلائل هم آن را تأييد كرده است . خود همين |