" فطره الله " گفته شده است ، هم " صبغه الله " و هم " للدين حنيفا" . حال راجع به " صبغه " و " حنيف " مقداری بحث میكنيم .در قرآن آمده است : « صبغه الله و من احسن من الله صبغه »( 1 ) . اينلغت نيز بر وزن " فعله " است . " صبغه " از همان ماده كلماتی مثل" صبغ " و " صباغ " است . " صبغ " يعنی رنگ كردن ، " صباغ "يعنی رنگرز و " صبغه " يعنی نوع رنگ زدن ، نوع رنگ كردن . ( رنگكردن به معنای رنگ زدن نه به معنای فريب دادن ) . " صبغه الله " يعنینوع رنگی كه خدا در متن تكوين زده است ، يعنی رنگ خدايی . درباره دينآمده است كه دين رنگ خدايی است ، رنگی است كه دست حق در متن تكوين ودر متن خلقت ، انسان را به آن رنگ ، متلون كرده است . مفسرين و ازجمله راغب گفتهاند كه اين تعبير در قرآن اشاره است به عمل غسل تعميد كهمسيحيان انجام میدادند ( 2 ) . مسيحيان به غسل تعميد معتقد بودند و هنوزهم اين كار را میكنند . وقتی میخواهند كسی را مسيحی كنند ، حتی بچهای راكه در مسيحيت متولد شده است برای اينكه وارد دين مسيحيت كنند ، او راغسل میدهند و به اين وسيله رنگ مسيحيت به او میزنند و اين شستشو كردنرا يك نوع رنگ مسيحيت زدن میدانند . قرآن میگويد رنگ ، آن رنگی استكه خدا در متن خلقت زده است . در يك آيه میفرمايد : « ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كانحنيفا مسلما »( 3 ) . قرآن میگويد بشر يك فطرت دارد كه آن فطرت پاورقی : . 1 بقره / . 138 . 2 میگويند كه چون در آب عموديه شستشو میدادند آن را " تعميد "میگويند . در بعضی كلمات آمده كه اين آب رنگ خاصی ( مثل زرد ) داشتهاست . . 3 آل عمران / . 67 |