میگويد شما اشتباه میكنيد كه میگوييد ايثار يعنی غير را بر خود مقدمداشتن . نه ، او خود را بر خود مقدم میدارد ، چون دارای دو " خود "است : خود اجتماعی و خود فردی . اين الان آن " خود " ش هست كه تجلیكرده است . باز هم " خود " برای " خود " كار كرده ولی نه خود فردیبلكه خود جمعی . بنابراين اخلاق هم به اين شكل توجيه میشود . حس مليت وملت پرستی و فداكاريها و از خودگذشتگيها برای قوم و برای ملت و برایجمع نيز همه توجيه پذير است : اينها كار كردن برای غير نيست كار كردنبرای " خود " است كه همان خود جمعی باشد . نويسنده اين مقاله ، اين بحث را برده تحت عنوان " از خود گذشتگی "كه من خيال میكنم اين تعبير از خود او باشد ( 1 ) . . . . ( 2 ) خوداجتماعیاش را گم میكند ، او را " غير " میپندارد و از خودش منتزعمیكند ، از خودش به اصطلاح فرا میفكند ، در خودش دو " خود " احساسمیكند : خود فردی كه در آن ، من است ، نفس است ، خود است ، فرديتاست ، و يك " من " ديگر كه در آن ، جمع و جامعه است . آنگاه دو نوعكار هم میكند : كارهايی كه " من " جامعه انجام میدهد ، [ و كارهايی كه" من " فردی انجام میدهد ] . كم كم اين " من " جمعی را فراموش میكند، بلا تشبيه نظير آنچه كه در تعبيرات قرآن راجع به خدا آمده است كهانسان در واقع خدا را فراموش میكند [ در نتيجه ] خودش را پاورقی : . 1 اگر دوستان فرصت پيدا كنند ، از كتابهای مربوط - هر جا كه مفصلترهست - نظريه دوركهيم را پيدا كنند و روی اين امر هم تحقيق شود خوب است. . 2 [ افتادگی از نوار است ] . |