خدای متعال كه دلها را آفريده است جبار ( 1 ) دلها بر اساس فطرتهای ايندلهاست . در اينجا " فطرت " جمع بسته شده است : فطرات ( فطرتها ) .از اينجا ما يك نشانه پيدا میكنيم كه آنچه كه از نظر معارف اسلامی ،فطری انسان است يك چيز نيست بلكه انسان فطرياتی دارد . ابن اثير گفتهاست : " علی فطراتها " ای علی خلقها ( 2 ) . سخن ابن عباس حديث عجيبی از ابن عباس نقل میكند كه من همين حديث را قرينه میگيرمبر اينكه لغت " فطرت " از لغاتی است كه قرآن برای اول بار به كاربرده است . ابن عباس كه پسر عموی پيغمبر و مردی قرشی و عالم است اويك عجمی نبوده كه بگوييم از لغت عرب ناآگاه بوده است میگويد من معنیكلمه " فطرت " را كه در قرآن آمده است آن وقتی فهميدم كه با يكاعرابی باديه نشين روبرو شدم كه اين كلمه را در موردی به كار برد . وقتیاين كلمه را در آن مورد به كار برد مفهوم آيه برای من روشن شد . میگويد :ما كنت ادری ما فاطر السموات والارض حتی احتكم الی اعرابيان فی بئر .لغت " فاطر " را كه در قرآن آمده است درست نفهميده بودم تا اينكه دونفر اعرابی ( 3 ) آمدند كه درباره يك چاه آب با يكديگر اختلاف داشتند .يكی از آنهاپاورقی : . 1 يعنی جبران كننده ، كه مقصود ، خلاق است . . 2 نهايه ابن اثير ، ج / 3 ص . 457 . 3 " اعرابی " يعنی عرب باديه نشين . لغت " اعراب " كه در قرآنآمده است . با آنچه كه ما امروز " اعراب " میگوييم كه جمع عربمیگيريم يكی نيست . جمع عرب ، عرب است . اعراب و اعرابی معمولا بهباديه نشينها میگويند . |