حالت شبه جنون در او پيدا شد خاصيتش اين است كه انسان را از غير آنمعشوق از همه چيز میبرد و جدا میكند و انسان تازه آمادگی پيدا میكند برایاينكه يكدفعه از خلق يكجا ببرد و در معشوق تمركز پيدا كند . داستان زليخا كه در روايات آمده است همين است . زليخا عاشق يوسفمیشود . تعبير قرآن به جای " عشق " چنين است : « قد شغفها حبا »( 1 )كه " « شغفها »" ظاهرا گفتهاند يعنی اين كه مجامع قلبش را گرفته بود، اصلا قلبش را مثل مشت در اختيار گرفته بود . اين حالت در اين زن پيدامیشود . بعدها اين زن كه قبلا دين شوهرش را داشته است شرك بوده يا چيزديگر موحد میشود و يك موحد خداپرست كامل میشود . در قصص و حكاياتآمده است كه يوسف آن اواخر میرود سراغ زليخا . زليخا ديگر به او اعتنانمیكند . میگويد من يوسفام ، من همانی هستم كه تو چنين میكردی . هر چهمیگويد ، زليخا به او اعتنا نمیكند . میگويد چرا ؟ میگويد اكنون من كسیرا پيدا كردهام كه ديگر به تو اعتنا ندارم . همان حالت قبلی كه شكندارد در مرحله خودش چيز بدی بود [ تبديل به اين حالت شده بود ، ] يعنیاگر همان عشق مجازی يوسف ، او را يكدفعه از همه چيز نبريده بود و بهيكچنين حالت روحی وارد نكرده بود در مرحله بعد به يك مرحله عشق الهینمیرسيد كه به همان يوسف هم ديگر اعتنا نداشته باشد . اينها يكچنين حرفیمیزنند . پاورقی : . 1 يوسف / . 30 |