او به هر حال ساقط بوده است ؟ يا دو گناه مرتكب شدهايم ، زيرا تكليفمهم آنگاه از ما ساقط بود كه عملا اشتغال به انجام تكليف اهم پيدا كنيم ،حالا كه رفتهايم خوابيدهايم دو گناه مرتكب شدهايم ؟ مثلا دو نفر در حال غرق شدنند وما قادر نيستيم هر دو را نجات دهيم اماقادر هستيم كه يكی از آن دو را نجات دهيم . يكی از اين دو نفر متقی وپرهيزكار و خدمتگزار به خلق خدا است و ديگری فاسق و موذی است ولی به هرحال نفسش محترم است . طبعا ما بايد آن فرد مؤمن پرهيزكار خدمتگزار را كه وجودش برای خلق خدامفيد است ترجيح دهيم . يعنی نجات او " اهم " است و نجات آن فردديگر " مهم " است .حالا اگر ما عصيان كرديم و بی اعتنا شديم و هر دو نفر هلاك شدند آيا دوگناه مرتكب شدهايم و در خون دو نفر شريكيم يا يك گناه ، يعنی فقط نسبتبه هلاكت فرد مؤمن مقصريم اما نسبت به هلاكت ديگری تقصير كار نيستيم ؟مساله ديگر : آيا ممكن است يك كار از دو جهت مختلف ، هم حرام باشدو هم واجب ، يا نه ؟ در اينكه يك كار از يك جهت و يك حيث ممكننيست هم حرام باشد و هم واجب ، بحثی نيست . مثلا ممكن نيست تصرف درمال غير بدون رضای او از آن حيث كه تصرف در مال غير است هم واجب باشدو هم حرام . اما از دو حيث چطور ؟ مثلا نماز خواندن در زمين غصبی - قطعنظر از اينكه در اين موارد شارع شرط نماز را مباح بودن مكان نمازگزارقرار داده است - از يك حيث تصرف در مال غير است ، زيرا حركت رویزمين غير و |