بحث كرد . پس از او علماء حنفيه در اين باره كتاب نوشتند و تحقيقاتوسيع به عمل آوردند " .همانطور كه مرحوم سيد حسن صدر اعلی الله مقامه در كتاب نفيس "تأسيس الشيعة لعلوم الاسلام " نوشتهاند ، قبل از شافعی مسائل اصول ازقبيل اوامر و نواهی و عام و خاص و غيره مطرح بوده است و درباره هر يكاز آنها از طرف علماء شيعه رساله نوشته شده است . شايد بتوان گفت شافعی اول كسی است كه رساله جامعی درباره همه مسائلاصول مطروحه در زمان خودش نوشته است . برخی مستشرقين پنداشتهاند كه اجتهاد در شيعه دويست سال بعد از اهلتسنن پيدا شد ، زيرا شيعه در زمان ائمه اطهار نيازی به اجتهاد نداشت ودر نتيجه نيازی به مقدمات اجتهاد نداشت . ولی اين نظريه به هيچ وجهصحيح نيست . اجتهاد به معنی صحيح كلمه يعنی " تفريع " و رد فروع بر اصول و تطبيقاصول بر فروع ، از زمان ائمه اطهار در شيعه وجود داشته است و ائمه اطهاربه اصحابشان دستور میدادند كه تفريع و اجتهاد نمايند ( 1 ) . البته و بدون شك ، به واسطه روايات زيادی كه از ائمه اطهار درموضوعات و مسائل مختلف وارد شده است ، فقه شيعه بسی پاورقی : . 1 برای توضيح بيشتر اين مطلب رجوع شود به نشريه سالانه مكتب تشيعشماره 3 مقاله " اجتهاد در اسلام " به قلم مرتضی مطهری [ و يا كتاب دهگفتار ] و به جلد دوم كتاب هزاره شيخ طوسی ، مقاله " الهامی از شيخالطائفه " به قلم مرتضی مطهری [ و يا كتاب تكامل اجتماعی انسان ] . |