با گرفتن يك مقدار سود معامله را به ديگری واگذار میكند . و مواضعه برعكس است ، يعنی معامله را با مقداری كسر و تحمل ضرر به ديگری واگذارمیكند . و تولية اين است كه معامله را بدون سود و زيان به ديگری واگذارمینمايد . . 2 كتاب الرهن . رهن يعنی گرو . احكام گرو گذاشتن و گرو گرفتن در اينباب فقهی بيان میشود . . 3 كتاب مفلس . مفلس يعنی ورشكسته ، يعنی كسی كه دارائيش وافی بهديونش نيست . حاكم شرعی برای رسيدگی به ديون چنين شخصی او را ممنوعالتصرف میكند تا دقيقا رسيدگی شود و ديون طلبكاران به قدر امكان پرداختشود . . 4 كتاب الحجر . حجر يعنی منع . مقصود ممنوع التصرف بودن است . درموارد زيادی مالك شرعی در عين مالكيت تامه ، ممنوع التصرف است .مفلس كه قبلا ياد شد يكی از اين گونه افراد است . همچنين است طفل نابالغ ، ديوانه ، سفيه ، مريض در مرض موت نسبت به وصيت در مازاد ازثلث ثروت خود . و همچنين است - به قولی - مريض در مرض موت نسبت بهنقل و انتقالهای ماليش در مازاد از ثلث دارائی خود . . 5 كتاب الضمان . " ضمان " همان چيزی است كه در عرف امروز فارسیزبانان " ضمانت " ناميده میشود . يعنی كسی در برابر |