جدا شده و هر كدام در بخش جداگانه واقع شدهاند . سبق و رمايه به دليلاينكه مشتمل بر عقد است ، از جهاد كه به خاطر آن تشريع شده به كلی جداشده است . اقرار كه از توابع كتاب القضاء است در بخشی غير از بخشكتاب القضاء واقع شده است . كتاب القضاء و كتاب الاطعمة والاشربة وكتاب الارث بدون هيچ مشابهتی به دليل اينكه نه عبادتند و نه عقد و نهايقاع داخل در يك گروه شناخته شدهاند . اساسا كلمه " احكام " كه هم در تقسيم " محقق " و هم در دو تقسيمديگر آمده است در اينجا مفهومی نمیتواند داشته باشد ، اصطلاحی است نهچندان مناسب برای ابوابی كه نه از عباداتشان میتوان شمرد و نه از عقود ونه از ايقاعات و نه از عادات و نه از سياسات . شهيد اول با آنكه در " قواعد " به توضيح مختصر تقسيم محقق پرداخته وتلويحا از آن دفاع كرده است ، خود عملا در كتابهای خود آن را رعايتنكرده است . در " لمعه " كه آخرين كتاب اوست ترتيب ابواب فقهی باترتيب آنها در " شرايع " يكسان نيست .به نظر میرسد تنها بخشی كه به حق بخش مستقل شناخته شده بخش عباداتاست ، از آنرو كه در اين بخش به ماهيت و طبيعت عمل توجه شده است . واگر در ساير بخشها نيز ، همين جهت رعايت گردد ، يعنی ماهيت و طبيعتموضوعات فقهی را در نظر بگيريم كه برخی طبيعت قضائی دارند و حقوق مربوطبه آنها |