علوم مختلفی را تشكيل خواهند داد . تقسيمات همه ارباب علوم ، مسائل علوم خود را به نحوی تقسيم بندی میكنند . مثلامنطقيين مسائل منطق را به بخش تصورات و بخش تصديقات ، و يا حكماءالهی حكمت الهی را به امور عامه و الهيات بالمعنی الاخص و يا اصوليونعلم اصول را به اصول لفظيه و اصول عقليه تقسيم كردهاند . فقهاء چطور ؟تنها تقسيمی كه تاكنون برخوردهايم كه مسائل فقهی به بخشهای متعدد تقسيمشده و هر بابی از ابواب فقه در يك بخش جداگانه قرار گرفته است همينتقسيم محقق حلی در كتاب " شرايع " است كه ابواب فقه را به عبادات ،عقود ، ايقاعات و احكام تقسيم كرده است ، و بعد از محقق حلی ، علامه حلیدر كتاب " تذكرش الفقهاء " به نوعی خاص ابواب فقهی را گروه بندیكرده است و شايد فرصتی بيابيم و توضيحاتی در اطراف بيان علامه حلی بدهيم. شهيد اول در كتاب نفيس " قواعد " خود اندك توضيحی درباره تقسيممحقق حلی داده است ، ولی ساير فقهاء نه به تقسيم معروف محقق توجهكردهاند و نه خود به گونهای ديگر تقسيم كردهاند . عجيب اين است كه حتیشارحان كتاب " شرايع " نظير شهيد ثانی در " مسالك " و سيد محمد نوهاو در " مدارك " و شيخ محمد حسن نجفی در " جواهر " كوچكترين توضيحیدرباره تقسيم محقق نداده و از آن گذشتهاند . چرا ؟ آيا اين تقسيم را جلبندانستهاند ، يا اساسا عنايتی به مساله تقسيم به طور كلی نداشتهاند . |