هجری است . در ميان اهل تسنن نيز كتابهايی در خصوص آيات الاحكام نوشتهشده است . مسلمين از صدر اسلام ، برای استنباط احكام اسلامی در درجه اول به قرآنمجيد رجوع كرده و میكنند ، ولی تقريبا مقارن با ظهور صفويه در ايرانجريانی پيش آمد و فرقه ای ظاهر شدند كه حق رجوع مردم عادی را به قرآنمجيد ممنوع دانستند ، مدعی شدند كه تنها پيغمبر و امام حق رجوع به قرآندارند ، ديگران عموما بايد به سنت يعنی اخبار و احاديث رجوع كنند .اين گروه همانطور كه رجوع به قرآن را ممنوع اعلام كردند ، رجوع به اجماعو عقل را نيز جايز ندانستند زيرا مدعی شدند كه اجماع ساخته و پرداخته اهلتسنن است ، عقل هم به دليل اينكه جايز الخطا است قابل اعتماد نيست ،پس تنها منبعی كه بايد به آن رجوع كرد اخبار و احاديث است . از اينرواين گروه " اخباريين " خوانده شدند .اين گروه به موازات انكار حق رجوع به قرآن و انكار حجيت اجماع و عقل، اساسا " اجتهاد را منكر شدند ، زيرا اجتهاد چنانكه قبلا " گفته شد ،عبارت است از فهم دقيق و استنباط عميق ، و بديهی است كه فهم عميق بدونبه كار افتادن عقل و اعمال نظر نا ميسر است . اين گروه معتقد شدند كهمردم مستقيما بدون وساطت گروهی به نام مجتهدين بايد به اخبار و احاديثمراجعه كنند ، آنچنانكه عوام الناس به رسالههای عمليه مراجعه میكنند ووظيفه خود را در میيابند . سردسته اين گروه مردی است به نام " امين استر آبادی " كه در كلياتمنطق ، فصل " ارزش قياس " از او نام برديم . كتاب |