متوجه خود كرده بود و برای آنها در فضيلت سادات و اولاد پيغمبر ، واينكه آنان وضع استثنائی دارند ، داد سخن میداد ، و مرتب میگفت : " ماخانواده چنين ، ما خانواده چنان " . امام متوجه گفتار زيد شد . ناگهاننگاه تند و فرياد يا زيد ! امام ، زيد و همه اهل مجلس را متوجه كرد .فرمود : " ای زيد حرفهای بقالهای كوفه باورت آمده ، و مرتب تحويل مردممیدهی ، اينها چه چيز است كه به مردم میگويی ، آن كه شنيدهای خداوندذريه فاطمه ( س ) را از آتش جهنم مصون داشته است ، مقصود فرزندانبلافصل فاطمه ( س ) ، يعنی حسن و حسين و دو خواهر ايشان است . اگر مطلباين طور است كه تو میگويی و اولاد فاطمه وضع استثنائی دارند ، و به هرحال آنها اهل نجات و سعادتمند ، پس تو نزد خدا از پدرت موسیبن جعفرگرامی تری ، زيرا او در دنيا امر خدا را اطاعت كرد ، قائم الليل و صائمالنهار بود ، و تو امر خدا را عصيان میكنی . و به قول تو هر دو ، مثل هم، اهل نجات و سعادت هستيد . پس برد با تو است ، زيرا موسی بن جعفرعمل كرد و |