ادامه پيدا كند و به سعد و نحس روزها و ساعتها و طالع نيك و بد و امثالاينها ترتيب اثر بدهد ، نظم زندگيش به كلی بهم میخورد . از طرفی هم درخود توانايی مخالفت و بی اعتنايی نمیديد . و هميشه به احوال مردمی كه ،بی اعتنا به اين امور ، دنبال كار خود میروند و به خدا توكل میكنند و هيچدرباره اين چيزها فكر نمیكنند رشك میبرد . اين مرد روزی حال خود را با امام صادق ( ع ) در ميان گذاشت . عرض كرد: " من به اين علم مبتلی شدهام و دست و پايم بسته شده و نمیتوانم از آندست بردارم " . امام صادق ( ع ) با تعجب از او پرسيد : " تو به اين چيزها معتقدی و عمل میكنی ؟ " - " بلی يا ابن رسول الله ! " - " من به تو فرمان میدهم : برو تمام آن كتابها را آتش بزن " .فرمان امام به قلبش نيرو بخشيد ، رفت و تمام آنها را آتش زد و خودرا راحت كرد ( 1 ) . پاورقی : . 1 وسائل ، جلد 2 ، صفحه . 181 |