" پسر جان ! تو سابقا كه در دين ما بودی و من و تو اهل يك دين ومذهب به شمار میرفتيم ، اين قدر به من مهربانی نمیكردی ؟ اكنون چه شدهاست كه با اينكه من و تو از لحاظ دين و مذهب با هم بيگانهايم ، بيش ازسابق با من مهربانی میكنی ؟ " - " مادر جان ! مردی از فرزندان پيغمبر ما به من اينطور دستور داد ". - " خود آن مرد هم پيغمبر است ؟ " - " نه ، او پيغمبر نيست ، او پسر پيغمبر است " . - " پسركم ! خيال میكنم خود او پيغمبر باشد ، زيرا اينگونه توصيهها وسفارشها جز از ناحيه پيغمبران از ناحيه كس ديگری نمیشود " . - " نه مادر ، مطمئن باش او پيغمبر نيست ، او پسر پيغمبر است .اساسا بعد از پيغمبر ما پيغمبری به جهان نخواهد آمد " . - " پسركم ! دين تو بسيار دين خوبی است ، از همه دينهای ديگر بهتراست . دين خود را بر من عرضه بدار " . |