علی تعظيمی میكرد و میگفت : " السلام عليك يا اميرالمؤمنين " . جوان مغرور ، تازه متوجه شد با چه كسی رو به رو است ، خود را باخت وبه التماس افتاد . يا اميرالمؤمنين مرا ببخش ، به خطای خود اعترافمیكنم . از اين ساعت قول میدهم مطيع و فرمانبردار زنم باشم ، هر چهفرمان دهد اطاعت كنم . علی رو كرد به آن زن و فرمود : " اكنون برو به خانه خود ، اما تو هم مواظب باش كه طوری رفتار نكنیكه او را به اين چنين اعمالی وادار كنی ! " ( 2 ) پاورقی : . 2 بحارالانوار ، جلد 9 ، چاپ تبريز ، صفحه . 598 |