زهراء مرضيه كار بيرون را نيز انجام میداد . اين روش همچنان ادامه داشت ، علی و زهرا كارهای خانه خود را خودشانانجام میدادند و خود را به خدمتكاری نيازمند نمیديدند . تا آنكه صاحب فرزندانی شدند و كودكانی عزيز در كلبه محقر ولی روشن وبا صفای آنها چشم گشودند . در اين هنگام طبعا كار داخلی خانه زيادتر وزحمت زهرا افزون گشت . يك روز علی - عليه السلام - دلش به حال همسر عزيزش سوخت ، ديد رفتو روب خانه و كارهای آشپزی جامههای او را غبار آلود و دودی كرده ، بعلاوهاز بس كه با دستهای خود آسيا دستی را چرخانيده دستهايش آبله كرده ، وبند مشك آب كه در مواقعی به دوش كشيده و از راه دور آورده روی سينهاشاثر گذاشته است . به همسر عزيزش پيشنهاد كرد ، به حضور رسول اكرم برودو از آن حضرت خدمتكاری برای كمك خودش بگيرد . زهرا پيشنهاد را پذيرفت و به خانه رسول اكرم رفت . اتفاقا در آن وقتگروهی در محضر |