رسول اكرم وارد شد ، ام علاء همان وقت رو كرد به جنازه عثمان و گفت :" رحمت خدا شامل حال تو باد ای عثمان ، من اكنون شهادت میدهم كهخداوند تو را به جوار رحمت خود برد " . تا اين كلمه از دهان ام علاء خارج شد ، رسول اكرم فرمود : - " تو از كجا فهميدی كه خداوند عثمان را در جوار رحمت خود برد ؟ !" - " يا رسول الله ! من همين طوری گفتم و گرنه من چه میدانم " .- " عثمان رفت به دنيايی كه در آنجا همه پردهها از جلو چشم برداشتهمیشود . و البته من درباره او اميد خير و سعادت دارم . اما به تو بگويم، من كه پيغمبرم درباره خودم يا درباره يكی از شما اين چنين اظهار نظرقطعی نمیكنم " . ام علاء از آن پس درباره احدی اين چنين اظهار نظر نكرد ، درباره هر كسكه میمرد اگر از او میپرسيدند ، میگفت : " فقط خداوند میداند كه او فعلا در چه حالی |