مسلمان را برای آنان بازگو كرد . آنان سخنان آن مسلمان را به چيزینشمردند . رستم به سعد و قاص پيام داد كه نمايندهای رسمی برای مذاكرهپيش ما بفرست . سعد خواست هيئتی را مأمور اين كار كند ، اما ربعی بنعامر كه حاضر مجلس بود صلاح نديد ، گفت : - " ايرانيان اخلاق مخصوصی دارند . همين كه يك هيئت به عنواننمايندگی به طرفشان برود آن را دليل اهميت خودشان قرار میدهند ، و خيالمیكنند ما چون به آنها اهميت میدهيم هيئتی فرستادهايم . فقط يك نفربفرست كافی است " . خود ربعی مأمور اين كار شد . از آن طرف به رستم خبر دادند كه نماينده سعد و قاص آمده است . رستمبا مشاورين خود در كيفيت برخورد با نماينده مسلمانان مشورت كرد كه بهچه صورتی باشد . به اتفاق كلمه رأی دادند كه بايد به او بی اعتنايی كرد وچنين وانمود كرد كه ما به شما اعتنايی نداريم . شما كوچكتر از اين حرفهاهستيد . رستم برای آنكه جلال و شكوه ايرانيان را |