خليفه داشت . اما او از اخلاص كيشان و پيروان و شيعيان اهل بيت بود .صفوان پس از آنكه پيمان حمل و نقل اسباب سفر حج را با هارون بست ،روزی با امام موسی بن جعفر عليه السلام ، برخورد كرد ، امام به او فرمود :" صفوان همه چيز تو خوب است جز يك چيز " . - " آن يك چيز چيست يا ابن رسول الله ؟ " - " اينكه شترانت را به اين مرد كرايه دادهای ؟ " - " يا ابن رسول الله من برای سفر حرامی كرايه ندادهام . هارون عازمحج است ، برای سفر حج كرايه دادهام . بعلاوه خودم همراه نخواهم رفت ،بعضی از كسان و غلامان خود را همراه میفرستم " . - " صفوان ! يك چيز از تو سؤال میكنم . " . - " بفرماييد يا ابن رسول الله . " . - " تو شتران خود را به او كرايه دادهای كه آخر كار كرايه بگيری . اوشتران تو را خواهد برد و تو هم اجرت مقرر را از او طلبكار |