آنها جايز نيست . از اين پس جنگ با آنها جنگ با قرآن است . اگر فورادستور متاركه ندهی در همين جا خود تو را قطعه قطعه خواهيم كرد " .ديگر ايستادگی فايده نداشت . انشعاب سختی به وجود آمده بود . اگر علی- عليه السلام - در عقيده خود پا فشاری میكرد قضايا به نحو بسيار بدتری بهنفع دشمن و شكست خودش خاتمه میيافت . دستور داد موقتا عمليات جنگیخاتمه يابد و سربازان ، جبهه جنگ را رها كنند . عمروبن العاص و معاويه كه ديدند نقشه آنها گرفت فوق العاده خوشحالشدند ، و از اينكه ديدند تيرشان به هدف خورد و در ميان اصحاب علی نفاقو اختلاف افتاد در پوست خود نمیگنجيدند ، اما نه معاويه و نه عمروبنالعاص و نه هيچ سياستمدار ديگری - هر اندازه پيش بين و دور انديشمیبود - نمیتوانست حدس بزند اين جريان كوچك ، مبداء تكوين يك مسلك ويك طرز تفكر بالخصوص در مسائل دينی اسلامی و تشكيل يك فرقه خطرناك براساس آن خواهد شد كه ، حتی برای خود معاويه و خلفاء مانند او ، |