25 در محضر قاضی شاكی شكايت خود را به خليفه مقتدر وقت ، عمر بن الخطاب ، تسليم كرد.طرفين دعوا بايد حاضر شوند و دعوا طرح شود . كسی كه از او شكايت شدهبود ، اميرالمؤمنين علی بن ابيطالب (ع) بود . عمر هر دو طرف را خواستو خودش در مسند قضا نشست . طبق دستور اسلامی ، دو طرف دعوا بايد پهلویيكديگر بنشينند و اصل تساوی در مقابل دادگاه محفوظ بماند . خليفه مدعی رابه نام خواند ، و امر كرد در نقطه معينی روبروی قاضی بايستد . بعد روكردبه علی و گفت : " يا اباالحسن پهلوی مدعی خودت قرار بگيرد " . بهشنيدن اين جمله ، چهره علی درهم و آثار ناراحتی در قيافهاش پيدا شد .خليفه گفت : " يا علی ، ميل |