به حد رشد و بلوغ رسيدهام ، شب و روزی بر من نمیگذرد مگر آنكه مراقبهستم كه اگر حقی در مالم پيدا شود فورا آن را به موردش برسانم " .سفيان نتوانست جواب منطق امام را بدهد ، سرافكنده و شكست خوردهبيرون رفت ، و به ياران و هم مسلكان خود پيوست ، و ما جرا را گفت ،آنها تصميم گرفتند كه دسته جمعی بيايند و با امام مباحثه كنند .جمعی به اتفاق آمدند و گفتند : " رفيق ما نتوانست خوب دلائل خودش راذكر كند ، اكنون ما آمدهايم با دلايل روشن خود تو را محكوم سازيم " .امام : " دليلهای شما چيست ؟ بيان كنيد " . جمعيت : " دليلهای ما از قرآن است " . امام : " چه دليلی بهتر از قرآن ؟ بيان كنيد آماده شنيدنم " .جمعيت : " ما دو آيه از قرآن را دليل بر مدعای خودمان و درستی مسلكیكه اتخاذ كردهايم میآوريم ، و همين ما را كافی است . خداوند در قرآنكريم يك جا گروهی از صحابه را اين طور |