و بسيار لطيف مانند پرده نازكی كه ميان سفيده پاورقی : > اين روش و اين مسلك در نسلهای بعد ادامه يافت و نفوذ عجيبی پيدا كرد، و میتوان گفت مكتب مخصوصی در ميان مسلمين به وجود آمد ، كه اثرمستقيمش محترم نشمردن اصول زندگی و لا قيدی در كارها بود ، و ثمرهاشانحطاط و تأخر كشورهای اسلامی شد . نفوذ اين مكتب و اين فلسفه ، تنها در ميان طبقاتی كه رسما به نام صوفیناميده شدهاند نبوده ، شيوع اين طرز تفكر مخصوص - به نام زهد و تقوی وترك دنيا - در ميان ساير طبقات و گروههای مذهبی اسلامی ، كه احيانا خودرا ضد صوفی قلمداد كرده و میكنند كمتر از صوفيه نبوده است . و هم میتوانگفت تمام كسانی كه صوفی ناميده شدهاند ، دارای اين طرز تفكر نبودهاند .شك نيست كه اين طرز تفكر را بايد يك نوع بيماری اجتماعی تلقی كرد ،يك بيماری خطرناك كه موجب فلج روحی اجتماع میگردد . و بايد بااينبيماری مبارزه كرد ، و اين طرز تفكر را از بين برد . متأسفانه مبارزههايیكه به اين نام شده و میشود ، هيچ يك مبارزه با اين بيماری يعنی با اينطرز تفكر نيست . مبارزه با اسماء و الفاظ و افراد و اشخاص است ، واحيانا مبارزه برای ربودن مناسب دنيوی و بسا هست كه مبارزه كنندگان باتصوف ، خودشان به آن بيماری بيشتر مبتلا هستند و عامل شيوع آن بيماریمیباشند . يا آنكه به علت جهل و قصور درك مبارزه كنندگان ، يك سلسلهافكار عالی و لطيف كه شاهكار انسانيت است و دست كمتر كسی به آنهامیرسد ، مورد حمله قرار میگيرد . مبارزه > |