سستی ، كم كمكتر در هنگام سختی ، متنفرتر از عدالت و انصاف ، پرتوقعتر، ناسپاستر ، عذر ناپذيرتر ، كم طاقتتر در شدائد از " خاصه " نيست .همانا استوانه دين و نقطه مركزی مسلمين و مايه پيروزی بر دشمن " عامه "میباشند ، پس توجه تو همواره به اين طبقه معطوف باشد " . اين فكر غلطی است از يك عده طرفداران اصلاح كه هر وقت در فكر يك كاراصلاحی میافتند ، " زعماء " هر صنف را در نظر میگيرند ، و آن قلههایمرتفع در نظرشان مجسم میشود و میخواهند از آن ارتفاعات منيع شروع كنند .تجربه نشان داده كه معمولا كارهايی كه از ناحيه آن قلههای رفيع آغاز شدهو در نظرها مفيد مینمايد ، بيش از آن مقدار كه حقيقت و اثر اصلاحی داشتهباشد ، جنبه تظاهر و تبليغات و جلب نظر عوام دارد . از ذكر اين نكته نيز میتوانم صرف نظر كنم كه ، در مدتی كه مشغولنگارش يا چاپ اين داستانها بودم ، بعضی از دوستان ضمن تحسين و اعترافبه سودمندی اين كتاب ، از اينكه من ، كارهای به عقيده آنها مهمتر ولازمتر خود را موقتا كنار گذاشته و به اينكار پرداختهام ، اظهار تأسفمیكردند و ملامتم مینمودند كه چرا چندين تأليف علمی مهم را در رشتههایمختلف به يكسو گذاشتهام و به چنين كار سادهای پرداختهام ، حتی بعضیپيشنهاد كردند كه حالا كه زحمت اين كار را كشيدهای پس لااقل به نام خودتمنتشر نكن ! من گفتم چرا ؟ مگر چه عيبی |