داود پيغمبر كه قبل از سليمان بود . و همچنين است داستان يوسف كه بهپادشاه رسما میگويد : خزانه داری را به من بده كه من هم امينم و هم دانایكار ( 7 ) . بعد كارش به جايی رسيد كه امور كشورداری مصر تا حدود يمن بهاو سپرده شد ، و از اطراف و اكناف - در اثر قحطی كه پيش آمد - میآمدندو آذوقه میخريدند و برمیگشتند . و البته نه يوسف ميل به عمل ناحق كرد ونه خداوند در قرآن اين كار را بر يوسف عيب گرفت . همچنين است قصهذوالقرنين كه بندهای بود كه خدا را دوست میداشت . و خدا نيز او رادوست میداشت . اسباب جهان در اختيارش قرار گرفت و مالك مشرق ومغرب جهان شد . ای گروه ! از اين راه ناصواب دست برداريد و خود را به آداب واقعیاسلام متأدب كنيد . از آنچه خدا امر و نهی كرده تجاوز نكنيد ، و از پيشخود دستور نتراشيد . در مسائلی كه نمیدانيد مداخله نكنيد ، علم آن مسائلرا از پاورقی : . 7 " قال اجعلنی علی خزائن الارض انی حفيظ عليم » " . ( سورهيوسف ، آيه 57 ) |