به عهده بگير . امام رضا كه ضمير مأمون را از اول خوانده بود و میدانستكه اين مطلب صددرصد جنبه سياسی دارد ، به هيچ نحو زير بار اين پيشنهادنرفت . مدت دو ماه اين جريان ادامه پيدا كرد ، از يك طرف اصرار و از طرفديگر امتناع و انكار . آخر الامر مأمون كه ديد اين پيشنهاد پذيرفته نمیشود ، موضوع ولايت عهدرا پيشنهاد كرد . اين پيشنهاد را امام با اين شرط قبول كرد كه صرفا جنبهتشريفاتی داشته باشد ، و امام مسئوليت هيچ كاری را به عهده نگيرد ، و درهيچ كاری دخالت نكند . مأمون هم پذيرفت . مأمون از مردم بر اين امر بيعت گرفت . به شهرها بخشنامه كرد و دستورداد به نام امام سكه زدند ، و در منابر به نام امام خطبه خواندند .روز عيدی رسيد ( عيد قربان ) مأمون فرستاد پيش امام و خواهش كرد كه :در اين عيد شما برويد و نماز عيد را با مردم بخوانيد ، تا برای مردماطمينان بيشتری در اين كار پيدا شود . امام پيغام داد كه : " پيمان مابر اين بوده كه |