خودم وامگذار " . شنيدن اين جملهها با آن حالت ، لرزه بر اندام امسلمه انداخت ، رفتدر گوشهای نشست و شروع كرد به گريستن . گريه امسلمه به قدری شديد شد كهرسول اكرم آمد و از او پرسيد : " چرا گريه میكنی ؟ " - " چرا گريه نكنم ؟ ! تو با آن مقام و منزلت كه نزد خدا داری ، اينچنين از خداوند ترسانی . از او میخواهی كه تو را به خودت يك لحظهوانگذارد ، پس وای به حال مثل من " . - " ای امسلمه ! چطور میتوانم نگران نباشم و خاطر جمع باشم ، يونسپيغمبر يك لحظه به خود واگذاشته شد و آمد به سرش آنچه آمد " ( 1 ) . پاورقی : . 1 بحار ، جلد 6 ، " باب مكارم اخلاقه و سيره و سننه " . |