آيا راه هم در راه است و آيا آنكه پاسدار صراط مستقيم است و مراقبپويندگان است كه از صراط مستقيم منحرف نشوند ، عامل تبديل حركت بهبنياد است ؟ آيا برای رهبری سنتی گناه است كه پاسدار فرهنگی است كه آنفرهنگ ، فرهنگ تكامل و حركت بر صراط مستقيم است ؟ چه خوب میگويداقبال : " نبايد فراموش كنيم كه زندگی ، تغيير محض و ساده نيست ، در درونخود عناصر بقا و دوام نيز دارد " .و هم او میگويد : " اسلام وفاداری نسبت به خدا را خواستار است نه وفاداری نسبت بهحكومت استبدادی را ، و چون خدا بنيان روحانی نهايی هر زندگی است ،وفاداری به خدا عملا وفاداری به طبيعت مثالی خود اوست . اجتماعی كه برچنين تصوری از واقعيت بنا شده باشد ، بايد در زندگی خود مقولههای "ابديت " و " تغيير " را با هم سازگار كند ، بايستی برای تنظيم حياتاجتماعی خود اصولی ابدی در اختيار داشته باشد ، چه ، آنچه ابدی و دائمیاست ، در اين جهان تغيير دائمی ، جای پای محكمی برای ما میسازد " .دوست عزيز ما " ثابت " را با " ساكن " اشتباه فرمودهاند . اگر بافرهنگ اسلامی آشنا میبودند میدانستند كه تغيير بدون ثبات ، متغير بدونثابت ناممكن است . هر متحرك ، و لا اقل هر متحرك به حركت تكاملی ، درهمان حال كه تغيير منزل و مرحله میدهد ، در مداری مشخص و معين ، يعنیمداری ثابت ، به حركت خود ادامه میدهد . آنچه موجود متحرك از آن عبورمیكند و آن را پشت سر |