استضعاف از وراثت و امامت ظاهر شده و خواهد شد مظهر " عدل الهی "است . اما آيه استخلاف و آيات مشابه آن از نظر جريان طبيعی ، مكانيسم ديگریاز تاريخ ارائه میدهد و از وجهه الهی ، اصلی شاملتر و جامعتر از اصل عدلالهی كه شامل عدل الهی نيز میشود بيان میكند . آن مكانيسمی كه اين آيه و آيات مشابه ارائه میدهد اين است كه در ميانانواع مبارزاتی كه در جهان وجود و ماهيت مادی و منفعتی داشته استمبارزهای " لله و فی الله " و ارزشخواهانه و مقدس و مبرا از منفعتجويیها و انگيزههای مادی كه پيامبران و به دنبال آنها مؤمنان آن را رهبریمیكردهاند بوده است و بشريت را در ناحيه تمدن انسانی ، اين مبارزاتپيش برده است . تنها اين مبارزات است كه شايسته است نام " جنگ حقبا باطل " به آنها داده شود و اين مبارزات بوده است كه تاريخ را ازنظر انسانيت و معنويتهای انسانی به پيش رانده است . نيروی محرك اصلیاين مبارزه فشار طبقه ديگر نبوده است ، بلكه همان عامل غريزی و فطریگرايش به حقيقت و شناخت نظام وجود چنانكه هست و گرايش به عدالتيعنی ساختن جامعه چنانكه بايد ، بوده است . احساس محروميتها ومغبونيتها نبوده كه بشر را به پيش رانده است ، بلكه احساس فطری كمالجويی بوده كه بشر را به پيش رانده است . استعدادهای حيوانی انسان در انجام تاريخ همان است كه در آغاز بودهاست ، رشد و نمو علاوهای در طول تاريخ نصيبش نشده و نمیشود ، ولیاستعدادهای انسانی انسان تدريجا شكوفاتر میشود تا آنجا كه در آينده بيشاز آنچه هست خود را از قيود مادی و اقتصادی |