اسرائيل ( 1 ) ، اين است پيامبری قرن بيستم . . 7 آنچه در بيست و سی سال اخير صورت گرفت كه كتاب مرجعيت وروحانيت مظهر آن است ايجاد پلی بود ميان فرهنگ قديم و فرهنگ جديد ،ميان طبقه تحصيل كرده قديم و تحصيل كرده جديد ، ميان انديشه غربی وانديشه شرقی ، و بالاخره ميان دانشگاهی و روحانيت ، كه بد بختانه دكتر دراين جهت نقش مثبت نداشته و بلكه تا حدودی منفی بوده است و به خودشتذكر داده شد . . 1 نقد به معنی واقعی ، روشن كردن نقاط [ قوت ] و نقاط ضعف و نشاندادن چهره واقعی يك نوشته ، يك شخصيت . . 2 ضرورت اين كار به دو دليل : الف . شيوع و رواج فوقالعاده و روانی و نفوذ اينها . ب . كمين كردن گروهی كه نقاط ضعف اينها را پايه و مبنای يك سلسلهبرداشتهای نادرست از اسلام بهعنوان تدوين فرهنگ انقلابی اسلام و به نامرنسانس اسلامی قراردهند . . 3 چرا از " از كجا آغاز كنيم ؟ " آغاز كرديم ؟ زيرا بهترين آغاز همهمين جاست ، و بعد " چه بايد كرد ؟ " را مورد نقد قرار خواهيم داد .در اين جزوه مسأله اصلاح ، به معنی اعم از آرام و تدريجی و تند و انقلابی، مطرح است ، و به قول خود او در ص 5 مسأله استراتژی مطرح است نهايدئولوژی . ما خود در گذشته كم و بيش در پاورقی : . 1 [ اشاره به حمايت سارتر از اسرائيل و ناديده گرفتن حقوق مردممظلوم فلسطين ] . |