اشاره میكند آنجا كه میگويد : " « ألم يجدك يتيما فأوی . . . و وجدكعائلا فاغنی »" ( 1 ) . در دوره رفاه بود كه به عبادت و خلوت پرداخت. بنابر اصول ماديت تاريخی ، رسول اكرم ( ص ) در اين دوره بايد تبديلشده باشد به فردی محافظهكار و توجيهكننده وضع موجود ، اما در همين دورهبود كه رسالت انقلابیاش آغاز شد و عليه سرمايهداران و رباخواران وبردهداران مكه و عليه نظام بت پرستی كه سمبل آن زندگی بود ، برشوريد .همچنانكه مؤمنان و موحدان و انقلابگران توحيد همه از طبقه مستضعفيننبودند و پيامبران فطرتهای ناآلوده و يا كمآلوده را از طبقات استضعافگرشكار میكردند و آنها را عليه خودشان ( توبه ) و يا عليه طبقهشان ( انقلاب) برمیشوراندند ، طبقه مستضعفين نيز همه در زمره مؤمنان و انقلابگرانتوحيد نبودهاند . قرآن صحنههای مختلفی میآورد كه در آن صحنهها گروههايیاز مستضعفين را محكوم و داخل در تيپ كافران و مشمول عذاب الهی معرفیمیكند ( 2 ) . پس نه همه مؤمنان از طبقه مستضعفيناند و نه همه مستضعفين از طبقهمؤمنان ، و اين تطابق ادعايی پوچ و محض است . البته و بدون شك هميشهاكثريت طبقه گروندگان به پيامبران را طبقه مستضعف و لااقل طبقهای كهدستش به استضعافگری آلوده نيست تشكيل دادهاند و اكثريت مخالفانپيامبران را استضعافگران تشكيل دادهاند ، زيرا هر چند فطرت انسانی كهزمينه پذيرش پيام الهی را به وجود میآورد مشترك است و در همه وجوددارد ، ولی طبقه استضعافگر و مسرف و مترف دچار مانع بزرگی است و آن پاورقی : . 1 ضحی / 6 و . 8 . 2 نساء / 97 ، ابراهيم / 21 ، سبأ / 31 - 37 و غافر / 47 - 50. |