جهت حساسيت آنها را از " عجايب و غرايب " به " واقعيات و حقايق" بگرداند ؟به نظر نمیرسد كه اين نظريه صحيح باشد . اگر چنين باشد بايد بگوييم همهپيامبران دعوت به غيب كردهاند و محمد ( ص ) دعوت به شهادت . پس چراصدها آيه از قرآن به همين " عجايب و غرايب " اختصاص يافته است ؟بدون شك يك امتياز اساسی قرآن دعوت به مطالعه عالم طبيعت و شهادتبه عنوان آيات الهی است ، ولی دعوت به مطالعه طبيعت به معنی منصرفساختن اذهان از توجه به هر امر غير طبيعی نيست ، بر عكس ، دعوت بهمطالعه طبيعت به عنوان " آيات " و " نشانه " ها به معنی عبوردادناز طبيعت به ماورای طبيعت است . از نظر قرآن ، راه غيب از شهادت وراه ماورای طبيعت از طبيعت و راه معقول از محسوس میگذرد . اهميت كار محمد ( ص ) در اين است كه همان طور كه به نظر در طبيعت وتاريخ و اجتماع میخواند و مردمی را كه جز در برابر هر چه غيرطبيعی استتسليم نمیشوند تسليم عقل و منطق و علم مینمايد ، میكوشد انديشه مردمی راهم كه دم از عقل و منطق میزنند و جز در برابر هر چه طبيعی و محسوس استتسليم نمیشوند ، به منطقی برتر و عالیتر آشنا سازد . امتياز اساسی جهانی كه مذهب به طور كلی - بخصوص اسلام - ارائه میدهدبا جهانی كه علوم و فلسفههای محض بشری ارائه میدهند اين است كه به قول" ويليام جيمز " در ساختمان جهان مذهب عناصری وجود دارد علاوه بر عناصرمادی ، و قوانينی وجود دارد علاوه بر قوانين شناخته شده بشری . |