متخاصم در برابر هم : ملاء و مترف و ملا در يك سو ، خدا و مردم در سویمقابل ، اديان در آن سو و دين در سوی مقابل . از نظر ما اين گونه توجيه تاريخ فوقالعاده خيالی و قالبی است و باواقعيت تاريخ تطبيق نمیكند و ريشه اين اشتباه آن اشتباه اصلی دربارهانسان است كه میگويند يگانه نيروی اصلی حاكم بر وجود انسان منافعاقتصادی است . پيغمبران لزوما از طبقه محكوم نبودهاند ، گاهی از اينطبقه و گاهی از طبقه حاكم بودهاند . ابراهيم و همچنين موسی جزء طبقهمحكوم نبودند ، موسی صرفا رابطه نژادی با طبقه محكوم داشت اگر نه خودشفرزند خوانده فرعون بود . به طور كلی بدون شك عامل امتياز مادی مايهای است برای فساد ( « انمااموالكم و اولادكم فتنة ») ولی وجدان انسان صرفا ساخته وضع محيط و زندگینيست ، لهذا احيانا در طبقات حاكمه افراد طرفدار عدالت و انصافبودهاند . داوود و سليمان از نظر قرآن ، و همچنين پيغمبر و علی و حتی تاحدی خلفای راشدين و عمر بن عبدالعزيز چنين بودهاند ، در ميان خلفای عباسیو بعضی سلاطين ايران اين حالت بوده است ، بسياری به خاطر زهد ، ازسلطنت و يا نامزدی سلطنت كناره گيری كردهاند مانند قاسم مؤتمن ، معاويةبن يزيد و غيرهم . لهذا هم در طبقه ملوك و هم در طبقه تجار و مالكين وثروتمندان - مانند فردی كه هم اكنون در شيراز است ، و همچنين خود همايون( 1 ) حی حاضر - افرادی پيدا شده و میشوند كه كارشان بهرهكشی نيست بلكهخدمت است ، همچنين در طبقه ملا و روحانی كه البته بيشتر ، يعنی روحانياناجتماعی و متنفذ نيز غالبا طرفدار توده پاورقی : . 1 [ مرحوم محمد همايون كه در سرمايه گذاری برای تأسيس " حسينيهارشاد " نقش اول را داشت ] . |