پياده شود ؟ آيا انقلاب قرآن و " حزب الله " ، انقلاب شكم است و ريشهاقتصادی و طبقاتی دارد ، يا انقلاب " سر " است و ريشه در فطرت آدمیدارد ؟ شما میگوييد منظور از اينكه امام بايد تفسير كند ، اين است كه :" انديشه مفسران به سان انديشه امام باشد و برمبنای آموزشها و اعمالاو شكل گرفته باشد ، يعنی تفسيرگو كسی باشد كه در شرايط حساس ودرگيريهای سخت و تضادهايی كه امامان ما با آنها روبرو بودهاند ، قراربگيرد و از آگاهی و شناخت مخصوص امام برخوردار باشد تا از عهده حل اينگونه تضادها برآيد . . . " .خلاصه برای اينكه تفسير ، تفسير امام باشد دنبال سخن امام رفتن ضرورتیندارد ، بايد تفكر ، تفكر امام باشد و تفكر آنگاه تفكر امام خواهد بود كهفرد از نظر طبقاتی در طبقه امام ( طبقه محرومان تاريخ ) باشد و عملادرگيريهای طبقاتی او را داشته باشد تا مانند او تجربه كند و بينديشد .آيا واقعا معنی رجوع به ائمه در تفسير آيات همين است ؟ آيا شماخودتان به اين مطلب معتقديد ، يا میخواهيد بدين وسيله ديگران را اغفالكنيد ؟ شما از وجدان انقلابی و صداقت انقلابی دم میزنيد ، همان وجدان وصداقت انقلابی شما را به گواهی میطلبم . آيا واقعا شما نمیدانيد تعبيراتیاز اين قبيل : اراده خدا انقلابی است ، طرز تفكر خدا چنين است و خداوندبرای تحقق خواست خودش حزب تشكيل داده است و قرآن جز يك فلسفه مدونحزب انقلابی محتوايی ندارد ، صحيح نيست ؟ شما حتی اطلاع از تاريخ صدر اسلام و شأن نزول آيات را |