كتاب ماركس و ماركسيسم از نوشتهای از لنين به نام " وضع طبقه كارگردر قبال دين " چنين نقل میكند :" مكتب ماركس همانا مكتب ماديگری است . از اين لحاظ ، به هماناندازه ماديگری انسيكلوپديستها يا ماديگرايی فويرباخ با دين عناد دارد .. . لكن ماديگرايی جدلی ( 1 ) نسبت به كاربرد فلسفه در زمينههای تاريخ وعلوم اجتماعی از انسيكلوپديستها يا فويرباخ بسيار دورتر میرود : بايستیدين را براندازيم . اين الفبای هر نوع ماديگری و لذا الفبای ماركسمیباشد . اما . . . مكتب ماركس دورتر میرود : بايد دانست چگونه با دينمبارزه كرد ؟ و برای اين كار ، بايد منابع ايمان و دين تودهها را بامفاهيم ماديگرا توضيح داد " ( 2 ) .اين تعبير ماركس شامل مفهوم ديگری نيز میتواند باشد و آن اينكه تاريخرا به طور كلی به گونه مادی برای توده تفسير نمايند . خاستگاه مادیگرايشها و از آن جمله گرايشهای مذهبی را به توده تفهيم كنيد تا بفهمدمذهب ريشه طبقاتیاش كجاست و از كجا به او تحميل شده است . تودههنگامی كه فهميد همه پديدههای اجتماعی ريشه مادی طبقاتی دارد ، خود بهخود پيوند خويش را با مذهب قطع میكند . ماترياليسم در شكل جديد كه كمتر از نيم قرن است در ايران برای خود جایپايی پيدا كرده است ، در ابتدا نه منطق الهيون را در سطحی كه بعد با آنمواجه شد پيشبينی میكرد و نه مذهب را در پاورقی : . 1 ماترياليسم ديالكتيك . . 2 ص 284 ، ضميمه چهاردهم . |