( اقتصاد ماركسی ) . 3 به صورت يك پيشبينی در مورد وقوع اجتنابناپذير تغييراتاجتماعی با تكيه به تضادهای اين نظام ( انقلاب ماركسی ) . " (1) اجزا اصلی مكتب ماركس به اين شكل آمده ماركسيسم را به سه جز : جز فلسفی ، جز اقتصادی و جزاجتماعی به اصطلاح تقسيم كرده . ما بعد درباره اين تقسيم بحث خواهيم كرد- چون به تفصيل خودش وارد خواهد شد - كه ببينيم آيا اين تقسيم به همينشكل درست است ؟ يعنی واقعا مكتب ماركس را اگر بخواهيم تقسيم كنيمبايد به اين سه جز تقسيم كنيم : جز فلسفی ، جز اقتصادی ، جز اجتماعی ؟ يانه ، به گونه ديگری بايد تقسيمبندی كرد ؟ آنچه كه به نظر ما هميشهمیرسيده است اين است كه اجزا اصلی مكتب ماركس سه چيز است : يكیفلسفی ، كه البته مقصود فلسفه تاريخ است ، يعنی ماركس در غير فلسفهتاريخ ، در فلسفه جهانی نظريهای ندارد ، بازگوكننده حرفهای ديگران است ،گو اينكه در همين فلسفه تاريخ هم از ديگران استفاده كرده ، ولی به هرحالاين را میشود به خود ماركس نسبت داد ، همين كه به آن میگويند "ماترياليسم تاريخی " يعنی تفسير تاريخ بر اساس ابزارگرايی و بر اساسجنبههای اقتصادی و مادی ، و همين كه میگويد اقتصاد و جنبههای مادیزيربنای همه حركات و همه جنبههای زندگی اجتماعی است . ديگر ، اقتصادماركسی است ، يعنی در اقتصاد طرفدار نظريه مالكيت اشتراكی است . و سومدر منطق است ، كه مولف در بعضی موارد تعبير میكند به يك طريقت فكری ،روش فكری . در اين سه جز ، دو جزئش [ از ديگران است . ] منطق بدون شك همان منطقهگل است ، يعنی منطق مال ماركس نيست ، مال هگل است ، چون منطق همانمنطق ديالكتيك است كه پايهگذار ديالكتيك جديد هگل است . اقتصاد هم كهمالكيت اشتراكی يا به عبارت ديگر سوسياليسم است . سوسياليسم اساسا فكرحاكم بر قرن نوزدهم بوده و قبل از ماركس سوسياليستهای ديگری وجودداشتهاند . منتها اينها معتقدند كه سوسياليسم آنها سوسياليسم رويايی وتخيلی است ، سوسياليسم ما علمیپاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم ، ص . 14 |