ارتباط ندارد يعنی يك كسی میتواند خداپرست باشد و انبياء را قبول نكندكما اينكه بسياری از دانشمندان دنيا هستند و بودند كه انبياء را قبولنداشتند و خدا را قبول داشتند ولی كسی كه خدا را قبول كند و انبياء راقبول كند سومی را نمیتواند قبول نكند بخصوص كه سومی طبيعی نيست يعنیچيزی نيست كه خود آدم آن را حس كند . خداپرستی را خود آدم حس میكند ،شايد احساس نياز به سرپرستی و هدايت هم میكند . خدا پرستی را خود آدمحس میكند ، شايد احساس نياز به سرپرستی و هدايت هم میكند ، اما معادچيزی نيست كه انسان خودش اگر نگويند و تلقين نكنند و تكليف نكنند كهراجع به اين مطالعه كن و فكر كن ، پيش خودش فكر كند بعد از اينكه منمردم دوباره زنده میشوم . استاد : اولا اين مسأله كه گفتيد اصول دين سه تاست يا پنج تا ، يكچيزی نيست كه در قرآن يا در حديث معتبری آمده باشد ، كه ما بايد اين رابپذيريم . اين ، استنباطی است كه علمای اسلام كردهاند . [ اگر بگوييم ]اصول دين دوتاست ، در نتيجه فرق نمیكند . شما اين مطلب را قبول میكنيدكه اگر كسی منكر معاد باشد مسلمان نيست ولی به اعتبار اينكه انكار معادانكار نبوت است . پس در آن اصل مطلب شريك هستيد ، حالا شما میخواهيدبگوييد اين جزء پايههاست و يا جزء پايهها نيست . اما من میخواهم بگويمكه آنها هم كه اين حرف را گفتند روی يك حسابی گفتند ، بیحساب همنگفتند و آن اين است ( من حرف شما را اول تكميل میكنم بعد جواب میدهم) : ممكن است شما بگوييد پس نماز هم از اصول دين است برای اينكه ازضروريات دين نماز است ، يعنی از ضروريات نبوت هم يكی نماز است ، چوننماز را هم اگر كسی انكار كند مسلم مسلمان نيست ، و خيلی ضروريات ديگرما داريم . معاد هم در رديف آنهاست چون پيغمبر گفته و قطعی است كهپيغمبر گفته است و اگر كسی آن را انكار كند با قبول نبوت سازگار نيست. از اين جهت اينها را میگوييم " ضروری " . ولی نه ، علتش اين استكه در قرآن راجع به معاد نظير نبوت و توحيد ، ايمان خواستهاند ، به ماگفتهاند ايمان بياوريد به خدا و ايمان بياوريد به پيغمبر و ايمان بياوريدبه قيامت ، از موضوعات ايمانی شناخته شده . كتب و رسل هم هست ولیكتب و رسل از توابع پيغمبر است . قرآن میگويد : " « امنوا بالله ورسوله و الكتاب الذی نزل علی رسوله »" ( 1 ) و " پاورقی : . 1 نساء / . 136 |