میگويد " نبی " به يك عنايت خاصی میگويد و وقتی میگويد " رسول " بهعنايت ديگری است كه احيانا ممكن است كسی نبی باشد رسول نباشد ، يابرعكس رسول باشد نبی نباشد ، چنين چيزی هست يا نه ؟ اين هم بحثی استكه چون در درجه اول لزوم نيست ما فعلا وارد آن نمیشويم ، اگر لازم بود رویاين جهت هم بحث میكنيم كه آيا ميان ايندو فرق هست و يا فرق نيست ؟اين مخصوصا از اين جهت ضرورت پيدا میكند كه در آيه ختم نبوت ، ما بهاين تعبير داريم كه : " « ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسولالله و خاتم النبيين »" ( 1 ) . بعضیها ( البته در عصرهای اخير و نهآدمهای حسابی ، افرادی كه دنبال [ بهانه ] میگردند ) گفتهاند در اينجاقرآن كه نفرموده رسالت ختم شده است ، فرموده نبوت ختم شده است ، چهمانعی دارد كه نبوت ختم شده باشد و رسالت هنوز ختم نشده باشد ؟ اگربگوييم نبوت مگر چيست كه ختم شده و رسالت ختم نشده ؟ میگويند انبياءفقط به كسانی میگفتند كه مثلا در عالم رؤيا ، در عالم خواب چيزهايی رامیديدند ، اما رسالت مطلب ديگری است كه آن ختم نشده . اين را فقط برایاينكه توجه به اهميت مطلب داده باشيم عرض كردم . ما آن سه بحث اساسیو اصولی خودمان را عرض بكنيم . نياز به رسالت مسأله اول مسأله نياز به رسالت بود . بدون شك اگر ما مسأله آخرت رابپذيريم يعنی اگر قبول كنيم كه زندگی بشر با مردنش در اين دنيا پاياننمیپذيرد و نشئه ديگری ماوراء نشئه دنيا هم وجود دارد و بشر در آن نشئهحيات و زندگی دارد و در آنجا هم به نوعی مرزوق است ، سعادتی دارد ،شقاوتی دارد : " « و لا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل الله امواتا بل احياءعند ربهم يرزقون 0 فرحين بما اتيهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لميلحقوا بهم »" ( 2 ) ( اين جزو خبرهايی است كه پيغمبران آورده ودادهاند و از جنبههای علمی و فلسفی هم بحثهايی شده ) اگر ما تنها مسألهآخرت را بپذيريم ( برزخ و آخرت و اينها ) بدون شك علم و عقل بشر كافینيست برای تحقيق در مسائل آخرت و تشخيصپاورقی : . 1 احزاب / . 40 . 2 آل عمران / 169 و . 170 |