میرود در عالم عقل شكل ديگری پيدا میكند ، و بعد ممكن است در ماوراء عقلشكل ديگری داشته باشد . اشيائی را كه انسان ادراك میكند ، از طبيعتمیآيد به حس ، از حس میرود به خيال ، از خيال میرود به عقل ، از عقلمیرود به ماوراء عقل . يك وقت هست كه از آن طرف میآيد پايين . همانموجود ماوراء طبيعت و مادهای كه حس باطن انسان در آنجا درك كرده ،وقتی كه تنزل كند بيايد به مرتبه حس ، برای او به صورت يك فرشته مجسممیشود و او را میبيند . پس نزولی كه فرشته میكند نزول است اما نه نزولدر طبيعت كه از كره مثلا بالا بيايد در عالم [ طبيعت ] ، حركت هم هست ،واقعا سير هم هست ، اما سيری است كه از مراتب باطن خود او آمده است ،از باطن خود او آمده تا متمثل شده و به صورت يك امر محسوس در بيرون درآمده است . پس نزول هست ولی نه نزول جسمانی و مادی ، نزول معنوی وباطنی . اين همين حرفی است كه از قديم حكمای الهی گفتهاند و عدهایگفتهاند اين انكار نبوت است ، انكار وحی است ، چنين است ، چنان است. من هم فعلا نظری را ذكر میكنم . اساس اين نظر - همين طور كه عرض كردم- اين دو نكته است : يكی اين كه در انسان يك شعوری ماوراء طبيعتی قائلاست ، و پايه سوم آن اين طرز فكر فلسفی روانشناسی است راجع به روح عقلو حس تشخيص میدهند كه در بعضی از افراد خيلی قوی است كه آنها پيغمبرانهستند و مادون پيغمبران . پايه ديگر اين نظريه اين است كه [ به ] جهانماوراء طبيعتی قائل است ، و پايه سوم آن اين طرز فكر فلسفی روانشناسیراجع به روح و نفس انسان كه اشياء از مرتبه طبيعت ترقی میكنند . "ترقی میكنند " يعنی هر مرتبهای يك شكلی دارد تا میرسد به بالا . از بالاوقتی كه بيايد به طرف حس باز همينطور شكلها را طی میكند ، [ همين ]رنگها را پيدا میكند ، يعنی در هر ظرفی كه قرار میگيرد يك شكل خاصی دارد، همانی كه جبرئيل است ، روح القدس است ، روح الامين است ، در آن جهانكه هست يك شكل خاصی دارد ، وضع خاصی دارد ، همو وقتی به اين جهان بيايدبه صورت يك بشر متمثل میشود ، و لهذا پيغمبر فرمود كه من وقتی جبرئيلرا به صورت واقعی اش میديدم هر جا نگاه میكردم او را میديدم يعنی آنوقت ديگر برای من به صورت يك موجود مجسمی كه فقط در مقابل من هست ودر جای ديگر برای من به صورت يك موجود مجسمی كه فقط در مقابل من هست ودر جای ديگر نيست نبود ، وقتی او را به صورت واقعیاش میديدم هرجا راكه نگاه میكردم او را میديدم . پس معلوم میشود او هم صورت واقعی وصورت متمثل شده اينچنينی دارد . اين سه نظريه كه باز به طور اجمال درباب وحی ذكر كرديم . |