فطرت يعنی خلقت . خلقت بديع و بیسابقه را میگويند فطرت ، چون "خداوند فاطر سموات و ارض است " يعنی خداوند كه خلقت را خلق كردهاست بدون سابقه است به اين معنا كه يك بشر وقتی يك ابداعی ايجادمیكند يك زمينه سابقی در كار هست كه از آن زمينه مايه میگيرد و بعد يكابداعی میكند ولی " خداوند فاطر است " يعنی ابداع خداوند بیسابقه است. خلقت ابداعی را میگويند : " فطر " [ و به صيغه فعل ماضی ] " فطر ": " « فاقم وجهك للدين حنيفا فطره الله التی فطر الناس عليها » "میگويد اصلا حس دينی يك چيزی است كه در سرشت بشر قرار داده شده است .اين را از كجا پيغمبر آورد و گفت ؟ [ آيا ] در آن محيط [ سابقه داشت] ؟ ما در غير آن محيطش هم سابقه [ سراغ ] نداريم . ما كه مثلا فلسفهيونان را برايمان نقل كردهاند ، در هيچ جای فلسفه يونان كه در آن روزعالیترين مكتب روز بوده است نخواندهايم كه چنين چيزی برای بشر گفتهباشند . قرآن از كجا اين مطلب را گفت ؟ [ آيا ] غير از اين [ است ] كهبگوييم اين زبان زبان همان خدای هستی است ، از قلب هستی برخاسته است ،اين زبان زبان كسی است كه بشر را ساخته و به او آگاه است ؟ وجدان اخلاقی از نظر قرآن مسأله ديگری راجع به روان انسانی داريم و آن مسأله وجدان اخلاقی است .اين را هم باز نمیخواهم عرض كنم كه مورد اتفاق همه علمای عصر جديد هستولی قدر مسلم است كه هرچه علم پيشتر رفته است بيشتر به اين مطلب اذعانپيدا كرده است . میگويند كانت فيلسوف معروف آلمانی كه از بزرگترينفيلسوفان جهان شناخته شده است جملهای دارد كه همان جمله را بر سنگ لوحقبرش حكاكی كرده و كندهاند و آن اين است : دو چيز است كه اعجاب انسانرا بيش از هر چيز ديگر بر میانگيزد : يكی آسمان پرستارهای كه در بالای سرما قرار گرفته است ، و ديگر وجدانی كه در دل ما قرار دارد ، كه هر دویاينها مورد توجه قرآن است . اما آسمان بالای سر ما كه مكرر قرآن ما راتوجه میدهد : " « ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهارلايات لاولی الالباب »" ( 1 ) و اما راجع به آنچه كه در وجدان بشر قرارگرفته : " « و الشمس و ضحيها 0 »پاورقی : . 1 آل عمران / . 190 |