او اراده میكند كه بشود و میشود ، نه اينكه عيسی فقط كارش اين است كهاين مرغ را از گل بسازد و ديگر اراده او دخالت ندارد ، نه ، امر خدا بهاو اين است كه تو اين كار را بكن و بخواه ، ما به تو اين قدرت و ايناراده قوی را دادهايم كه به موجب آن تو اين كارها را میكنی . در اينجا دو جور تصوير است : عدهای نظريه اول را پذيرفتهاند و اسم اينكارها را گذاشتهاند كار خدايی ، يعنی كارها را تقسيم كردهاند ميان خدا وغير خدا ، گفتهاند كارهای كوچك كارهای بنده است و كارهای بزرگ كارخداست . دميدن و فوت كردن كار بنده است ولی جان دارد كار خداست . عصارا به دريا زدن كار بنده است ولی شكافته شدن دريا و آن وضع ، آن ديگركار خداست و در قدرت بنده چنين چيزی نيست . و حتی اينها مدعی هستند كهاگر كسی بخواهد چنين كار بزرگی را به يك بنده نسبت بدهد مشرك است چونكار خدا را به يك بنده نسبت داده است . دسته دوم میگويند خير ، [ معجزات ] كار پيغمبران است ، هم قرآن دلالتمیكند كه كار اينهاست و هم اعتبارات عقلی ايجاب میكند كه همين جوربگوييم ، اگر غير از اين بگوييم اصلا اين كار نظامی نخواهد داشت يعنیتوجيه علمی نخواهد داشت و مسأله شرك و اين حرفها مطرح نيست ، و اينعين توحيد است ، چون اگر كسی قائل بشود كه بشری قدرت مستقلی در برابرقدرت خدا دارد ، آن كوچك و بزرگ ندارد ، او مشرك است . اگر شمابگوييد كه عيسی در فوت كردنش قدرت مستقل از قدرت خدا و اراده مستقلاز اراده خدا دارد ، همان را بدون اذن الله میتواند انجام دهند ، شمامشرك هستيد . ولی اگر معتقد باشيد كه عيسی با اراده خودش مردهای رازنده میكند در كالبد گلی جان میدهد ولی اين خداست كه چنين قدرتی به بندهخودش تفويض كرده است ( 1 ) اين عين توحيد است ، عين قدرت خداونداست ، عين اراده خداوند است . آياتی كه گروه دوم به آنها استناد كردهاند آنهايی كه اين نظريه دوم را معتقد هستند ، به آيات قرآن استناد میكنندوپاورقی : . 1 الان هم كه تفويض كرده ، تفويض الهی معنايش اين نيست كه ببخشد وخودش برود كنار ، الان هم باز با اراده خداوند است كه اراده او میچرخدولی خداوند از مجرای اراده او اين كار را میكند . |