میگويند قرآن خودش اين معجزات را به شخص پيغمبر نسبت میدهد ولیهمواره تكيهاش اين است : " « باذن الله »" پيغمبر میكند باذن الله ،نه " خدا میكند نه پيغمبر " و اصلا كلمه " « باذن الله »" كه تومیكنی ولی به اذن من میكنی ، صراحت دارد كه تو میكنی ولی من خواستهام كهتو بكنی و باعمل تو اين قضيه انجام بشود ، كه بعضی آياتش را برايتانمیخوانم . مثلا در سوره مؤمن میفرمايد كه : " « و ما كان لرسول ان يأتی باية الاباذن الله »" ( 1 ) . اينجا وقتی میخواهد نفی استقلال از پيغمبران بكندكه خيال نكنيد كه آنها از پيش خود هر كاری را بخواهند میكنند ، هر چهمیكنند به اذن پروردگار است ، به اين تعبير میگويد : و نرسد پيامبری راو نيست اين قدرت ( يا اين حق ) برای هيچ پيغمبری كه آيتی ( معجزهای بهتعبير ما ) از آيات را بياورد مگر به اذن پروردگار ( او بياورد ولی بهاذن پروردگار ) . در آيه ديگری كه حتی راجع به سحر و اين جور مسائل است ( قضيه هاروت وماروت) میفرمايد : " « فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه " مردم میآموختند چيزی را كه به اين وسيله حتی ميان زن و شوهر تفرقهمیانداختند . بعد برای اينكه مردم بدانند كه حتی اين كارها هم بدون اذن ورضايت پروردگار صورت نمیگيرد میفرمايد : " « و ما هم بضارين من احد الاباذن الله »" ( 2 ) اينها هم اگر رضای الهی و اذن الهی نمیبودنمیتوانستند ضرر به كسی برسانند . درباره حضرت عيسی بن مريم در سوره آل عمران اين جور میفرمايد : "« و رسولا الی بنیاسرائيل غ" پيغامبری كه به سوی بنی اسرائيل (يعنی عيسی)" « انی قد جئتكم باية من ربكم »" به مردم گفت من برای شما از ناحيهپروردگار معجزهای آوردهام به اين ترتيب : " « انی اخلق لكم من الطينكهيئة الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله »" من میسازم برای شما ازگل به شكل مرغ و سپس میدمم در آن . اينجا را بعضی نقطه مقابل استفاده كردهاند ، اينجور میگويند : "« فيكون طيرا باذن الله غ" بعد به اذن پروردگار مرغ میشود. " باذن الله" را به " فيكون طيرا " برمیگردانند ، میگويند پس اين آيه میگويدببينيد ، ساختن از گل كار من ، دميدن كار پاورقی : . 1 مؤمن / . 78 . 2 بقره / . 102 |