اينكه در قرآن سورههای بسيار كوچك يك سطری و دو سطری هم هست میتوانگفت اين ديگر اقل آن چيزی است كه به آن تحدی میشده است . مثلا : "²اذا جاء نصر الله و الفتح 0 و رايت الناس يدخلون فی دين الله افواجا 0فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا » " اين شد يك سوره ، چندجملهای بيشتر نيست . و از آن كوچكتر سوره " قل هو الله احد " است :" « قل هو الله احد 0 الله الصمد 0 لم يلد و لم يولد 0 و لم يكن له كفوااحد »" همه آن يك سطر است . پس در واقع مثل اين است كه فرموده باشدشما هم يك سطر اينچنين بياوريد . بازهم در قرآن آياتی كه دلالت میكند براين مطلب كه به اصطلاح متكلمين تحدی شده است به قرآن [ وجود دارد ] . "تحدی " يعنی به مبارزه طلبيدن و تعجيز كردن مردم به اينكه كسی قادرنيست . میگويند " تحدی كرده به اين " يعنی اين را كه آورده است بهمبارزه طلبيده و مدعی شده است كه مانند اين را بشر نمیتواند بياورد وهركس میتواند بياورد اين گوی و اين ميدان . و باز اينكه همين مطلب بههمين معنی و مفهوم ، مخالفان اسلام را در صدر اسلام و دورههای بعد كه بازتاريخ نشان میدهد برانگيخت كه مثلش را بسازند و خيلی هم كوشش داشتهاندو نتوانستهاند ، اين هم يك امر تقريبا مسلم و قطعی است كه البته مانمیخواهيم روی آن زياد تكيه كرده باشيم ، فقط میخواهيم اين مطلب را عرضكرده باشيم كه اين يك مسألهای است كه از نظر تاريخی برای مخالفين اسلاممطرح بوده است و حتی جريانهايی كه در صدر اسلام در همين زمينه معارضهطلبیو مبارزهطلبی قرآن بوده است ، در خود قرآن كم و بيش منعكس شده است ،و اصلا پيغمبر ما آن ابزار و وسيلهای كه داشت كه مردم را به اين وسيلهجذب میكرد و مخالفين را میكوبيد فقط و فقط قرآن بود . اگر كسی در تاريخساير پيغمبران و اقوامشان دقت كند میبيند كه عللی كه امتها به پيغمبرهايی آرايش پيدا كردهاند خيلی مختلف است ولی در اسلام وقتی نگاهمیكنيم و میبينيم عامل و ابزار قرآن بوده ، كه در اين زمينه تاريخچههایزيادی هست ، كه لزومی ندارد روی آنها يك يك بحث كنيم . همين كه قرآنرا سحر و جادو میخواندند و میگفتند اين سحر و جادوست ، يعنی به اين شكلتكذيب میكردند ، به قول صادق رافعی ( 1 ) همين تكذيب اينها نوعی تصديقضمنی است ، يعنی نمیگفتند ای بابا ! اين حرفها چيست ، پاورقی : . 1 وی كتابی نوشته در اعجاز قرآن كه مرحوم ابن الدين آن را ترجمه كردهاست و كتاب خوب و نافعی است اگرچه علمی و فنی است . ! |