مطلبها به نفع خداشناسی كشف میكنی ، راجع به خلقت و ريشه خلقت بروزياد مطالعه كن ، بعد در همان جا دليل برای خداشناسی پيدا میكنی ، درگردش شب و روز كه روز پيدا میشود ، شب پيدا میشود ، در رابطه مخصوصخورشيد و زمين زياد برو كار كن ، در همين جا دليل برای خداشناسی پيدامیكنی . در حركت بادها زياد مطالعه كن ، در همين جا دليل برای خداشناسیپيدا میكنی . در حركت ابرها همين جور ، در ريزش باران همين جور ، دررابطهای كه ميان ريزش باران و پيدايش گياهان و حيوانات است ، در همهاينها هر چه بيشتر فكر و مطالعه كنی بهتر برای شناسايی خدا دليل پيدامیكنی . خلاصه مطلب ( 1 ) اينكه ما سراغ هر مكتبی از مكتبهای خداشناسی دنيابرويم اگر يك سلسله مطالب خوب پيدا كنيم قطعا يك مطالب دور ريختنیيا لااقل مطالب ناقص هم پيدا میكنيم كه بايد در جای ديگر تكميل كنيم ،مثل الهيات ارسطو كه فوق العاده ناقص است ، و قرآن تنها كتابی استدرباب الهيات كه هر چه گفته درست گفته است و كسی هم بالاتر از آنچه كهقرآن گفته نگفته است . اين خودش معنی اعجاز است و الا بشری كه درحلقهای از حلقات زندگی اجتماعی قرار گرفته است ، هر چه هم نابغه باشد ،خيلی هم كه مهم باشد ، يك سلسله حرفهای درست دارد و يك سلسله حرفهاینادرست ، كه بعد زمان میآيد حرفهای نادرستش را روشن میكند . وقتی كه مامیبينيم يك كتاب در هزار و چهار صد سال پيش درباره الهيات مسائلزيادی طرح كرده است كه من قسمتی از آن مسائل را طرح كردم و همه مسائلیكه او طرح كرده است مسائل درستی است و خدشه بر آنها وارد نشده است وبلكه الهام بخش ديگران قرار گرفته است و بالاتر از كتابهای مقدس زمانخودش و بالاتر از مكتبهای فلسفی زمان خودش در اين زمينه صحبت كرده است، اين دليل بر آن است كه يك مبدأ و ريشهای دارد غير از فكر و انديشهشخصی ، و اين جور نبوده كه تنها بنشيند و فكر كند و فكر خودش را سر همكند به صورت اين آيات در آيد ، از يك افق بالاتری اين مسائل بر زبان اوجاری شده است و زبان او وسيلهای بوده است برای يك بيان عاليتر ، وبلكه وجود او و قلب و روح او يك وسيلهای بوده است كه اين مطالب ازجای ديگر بيايد و واقعا برای بشر راهنما واقع شود. از اين مطلب میگذريم. پاورقی : . 1 هنوز هم يك سلسله مطالب هست ولی میخواهم از اين بحث خارج بشوم. |