قرآن از نوعی علم - كه ما نمیتوانيم بفهميم چيست - جدا نيست . میبينيمدر آن آيه میگويد : " « علمه شديد القوی »" علم و قدرت را با هم توأممیكند ، و در بعضی از آيات ديگر هم ما نمونهای از اين مطلب میبينيم . سليمان و ملكه يمن عرض كرديم كه مسأله معجزات از مسلمات همه اديان و از قطعيات خودقرآن مجيد است . نمیشود انسان قرآن را بپذيرد و معجزه و خارقالعاده رانپذيرد . حالا برای اينكه برای همين مدعای خودم دليلی آورده باشم آيهای راعرض میكنم در داستان معروف سليمان و ملكه يمن كه در قرآن كريم آمدهاست . در اين داستان وجوهی از اعجاز هست كه از جمله چيزهايی است كهحتی اعجاز هم نيست و غريب است ولی امروز اينها كمی سادهتر شده . اولادر داستان سليمان قرآن ذكر میكند كه ما حيواناتی و مرغانی را در تسخيرسليمان قرار داده بوديم . مسأله تسخير حيوانات و لااقل تأثير در يكحيوان حتی برای غير پيغمبران هم ممكن است و به هر حال خودش مسألهایاست . سليمان ، مرغی - يعنی هد هد - را به نص قرآن تفقد میكند نمیيابدو ناراحت میشود كه كجا رفته است ، در موقع معين كه بايد حاضر باشد چرانيست ؟ " « و تفقد الطير فقال ما لی لا اری الهدهد ام كان من الغائبين " و بعد تهديدش كرد گفت اگر نيايد مجازاتش میكنم مگر اينكه دليلبياورد كه بدون دليل غيبت نكرده است . طولی نكشيد كه آمد و گفت كه منآمدهام و خبر تازهای برای تو آوردهام . آن زمانها كه وسائل ارتباطی دردنيا نبوده ، و دايره سلطنت سليمان هم برخلاف آنچه معروف است ( البتهدر قرآن اين مطلب نيست ) از نظر كميت وسيع نبوده ، همين حدود فلسطينبوده . آنچه قرآن نقل میكند ، از نظر قدرت شگرف و فوقالعادهاش بيانمیكند نه از نظر وسعت كشورش كه مثل اسكندر - كه میگويند همه دنيا راگرفته بود - همه دنيا را گرفته بود ، نه ، فقط در همين فلسطين حكومتمیكرد و حتی اطلاع درستی نداشت كه اصلا در جاهای ديگر دنيا چه میگذرد و ازآن جمله معلوم میشود تا آن وقت خبردار نبود كه در همين يمن اوضاع از چهقرار است ، تا اين مرغ میآيد و میگويد : " « و جئتك من سبأ بنبأ يقين0 انی وجدت امراش تملكهم و اوتيت من كل شیء و لها عرش عظيم »" من درآنجا چنين يافتم كه يك زن بر آنها حكومت میكرد و تخت عظيمی داشت ومردمش هم |