همديگر تركيب شد ديگر میشود " كاملتر " . نه ، ايندو با هم تركيببشوند معنايش " كاملتر " نيست . تا يك فكر و نهاد جديد پيدا نشوداينها كاملتر نمیشوند ، يعنی در مورد سنتز يك واقعيت كاملتری واقعاپيدا شده ، يعنی اين صرفا حاصل جمع دوتای گذشته نيست ، از جمع اينگذشتهها يك شی جديد پيدا میشود . - به نظر قدما اين قوه سوم ، قوه جديد از كجا پديد میآيد ، از يك مبدا[ مفارق ] ؟ بله ، میگويند طبيعت هميشه نيروهای جديد خودش را ، [ از يك مبدامفارق میگيرد . البته ] هر چه میگيرد جديد است . هميشه از يك طرفآمادگی برای پذيرش است و از طرف ديگر افاضه برای دادن . تا وقتی كه شیقابليت داشته باشد يعنی قوه را داشته باشد میگيرد ، وقتی هم نداشته باشدآنچه كه گرفته فانی میشود و از بين میرود و مثل اين است كه در واقع بهاصل خودش برگردد . آن(حرف قدما)خيلی منطقیتر از اين حرف است . اينفقط ارزش ادبی دارد : هر فكر و هر نهاد تصديق به موجوديت خود میكند .ضمن رشد بعد از اينكه خود را تحميل میكند مخالفتی از درون خودش برمیانگيزد و ضد خود را ايجاد میكند و اين ضد مانند نوجوانی كه برای تاييدشخصيت خودش مخالفت میكند ، مخالفت میكند ، بعد فكر نو ظهور میكند .اينها از كجا ؟ - میشود گفت تز و آنتیتز علل معده هستند . بله ، علل معدهاند ولی علل ايجادی نمیتوانند باشند . - " بدين ترتيب است كه به قول ماركس و انگلس نظام جماعتهای بدوی(تز)طی قرنها جای به نظام مالكيت خصوصی میدهد كه موجب برانگيختنمبارزات طبقاتی میشود ( آنتیتز ) و ليكن از نظام اخير نظام اشتراكی ظهورخواهد كرد كه ضمن حفظ پيشرفتهای انجام شده در نظام سرمايهداری بشريت رادر يك جامعه |