ولی در مورد علت واقعی نمیتواند وجود داشته باشد . علت واقعی كه اصلا چنين چيزی در مورد آن محال است . ولی بحث اينها درعلل ايجادی كه ما میگوييم نيست ، همه در همين علل معده است . بحث اول كه بحث عليت بود ، آن آخر بحث نفهميدم چه نتيجهای گرفتيم .در واقع ما دو بحث كرديم يعنی همه يك بحث نبود . بحث اول راجع بهاين نظريه بود كه اقتصاد زيربناست . اول به طور مطلق در كلمات ماركس وديگران بيان شده ، ولی بعد در تعليماتی كه در آخر دادند ، هم خود ماركسهم انگلس تعديلاتی در آن وارد آوردند و حتی مولف میگويد : " انگلس نيزدر مكاتبات خود اعتراف كرد كه بعضی از فرمولهای افراطی ماركس و خود اونتيجه بحثهای مشاجرهآميز آنان بوده است . " تقريبا از اينكه اقتصادعلت مطلق باشد دست برداشتند به همين شكلی كه حالا ما توجيه كرديم ، يعنیگفتند با اينكه علت است ولی عليت مطلق ندارد ، تحت تاثير معلول خودشهم قرار میگيرد . اين يك بحث بود . به هر حال ما به اين شكل توجيه كرديم . خودشان به اين شكل توجيه نكردند ، ما به اين شكل توجيه كرديم .اگر بخواهند میتوانند اينطور توجيه كنند . میتوانند ، اگر توجيه كرده باشند . منظورم اين است كه ما نمیتوانيم در اين زمينه به آنها ايرادی واردكنيم . از اين نظر نه ، مگر اينكه بعضی حرفهای ديگری گفته باشند كه خود حرفآنها ضد حرف ما باشد ، چون وقتی كسی حرف كسی را توجيه میكند در حدیقابل |