بيان فخررازی فخر رازی با اين كه مرد خيلی دانشمندی هست ، هم متكلم است ، هم مفسراست ، هم نسبتا فيلسوف است ، هم اديب است ، هم رياضیدان است و همطبيب است ، خيلی مرد فوقالعادهای است ، ولی اساس تفكرش را تفكر كلامی[ تشكيل میدهد ، ] كلامی به اصطلاح ما ، يعنی طرز تفكر اشعری يا معتزلی كهاو اشعری بوده است ، اساس تفكرش را تفكر اشعری تشكيل میدهد . (الانگفتيم كه يكی از اصول تفكر اشعری اين است كه يك پيوستگی ذاتی ميان اشيانيست . )و لهذا با اين كه يك مرد وارد در فلسفه هست و گاهی كه حرفهارا از زبان ديگران تقرير میكند خوب هم تقرير میكند ولی تفكر خودش تفكركلامی است . آنجايی كه عقيده خودش را میخواهد بگويد باز به آن شكل درمیآيد . تفسيرش هم تمام ، رنگ همان كلام اشعری را دارد با اين كهتفسيرش انصافا مزايای خيلی زيادی دارد ، برای اين كه مرد فوقالعادهباهوشی بوده و فكر جوالی داشته و بعد هم به اصطلاح شجاع بوده(اين راامروزيها به اين شكل بيان میكنند ، درست هم میگويند) ، مرد شجاعی بوده ،يعنی از روبرو شدن با مسائل و مشكلات نمیهراسيده . خيلیها در كتابهایخودشان وقتی كه در يك مسالهای با يك مشكل بزرگ مواجه میشوند كهنمیتوانند آن را حل كنند ، میترسند ، كنارش میگذارند ، رد میشوند . ولیاو نه ، هر مشكلی كه پيش آمده به جنگ آن مشكل رفته ، اعم از آن كه زمينخورده يا زمين زده . اين جهت هم در او هست . اين است كه آيات را درحدود معلومات خودش و معلومات زمان خودش خيلی میشكافد و از اين جهتنكات خيلی زياد و خوب در تفسيرش پيدا میشود . ولی متاسفانه به علتاين كه اساس تفكرش تفكر اشعری است خيلی مسائل را در همان جهت تفكراشعری بررسی كرده است و يك حرفهای اضافه و زيادی گفته كه خيلی ازحرفهای تفسيرش را اصلا بايد دور ريخت و فايده ندارد . به هر حال چنينآدمی است . او روی آن تفكر اشعری كه دارد ، آيات سوره واقعه را كهتفسير كرده است ، در آنجا كه قرآن مجيد میفرمايد : « " افرايتم ماتمنون ءانتم تخلقونه ام نحن الخالقون " »(1) ، « " افرايتم ما تحرثونءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون " »(2) ،پاورقی : . 1 واقعه / 58 و . 59 . 2 واقعه / 63 و . 64 |